بهترین زمان شروع آموزش زبان دوم
جواب دادن به این سوال که بهترین زمان برای آغاز یادگیری زبان دوم چه زمانی است؟ به محض تولد؟ خردسالی؟ دوران کودکی؟ پاسخ دشواری است.
منابع اطلاعاتی زیادی و گاه اشتباه در این زمینه وجود دارد و جواب این سوال در مورد سن و یادگیری زبان بستگی به شرایط خاص خانوادگی افراد بسیار متفاوت است. این باور غلط که هر چه جوان تر بهتر اما ناگفته نماند که موضوع یادگیری زبان در خردسالی باعث میشه تا نسبت به فردی که در دبیرستان زبان را یاد میگیرد لهجه بهتری داشته باشد قطعا درست است، اما جوان تر ها در یادگیری زبان نسبت به فرزندان بزرگتر هیچ مزیتی ندارند.
بر اساس مطالعات بسیار آموختن زبان هرگز دیر یا زود نیست و اکنون بهترین زمان برای یادگیری زبان فرزند شماست و سن و سال کوچکترین اهمیتی ندارد. با این حال والدین باید از بعضی مسائل که می تواند آموختن زبان را در سنین متفاوت کمی آسان تر یا دشوارتر بسازد را آگاه شوند.
کودکان در سنین مختلف و به دلایل مختلف از جمله مسائل شخصیتی، استعدادها، هویت، و سطوح رشد عاطفی و اجتماعی به یادگیری زبان فکر کنند. خیلی از این مسائل خارج از کنترل والدین است اما آگاهی از این عوامل مختلف می تواند به والدین در تصمیم گیری زود هنگام و تعیین اهداف واقع گرایانه کمک کند و همچنین باعث تشویق و ترغیب فرزندان به روشی تاثیر پذیر و شخصی در کل فرایند یادگیری زبان دوم شود. انتخاب زمان مناسب بسته به کودک خاص میتواند متفاوت باشد.
آیا یادگیری زبان دوم در خردسالان با روشی که بزرگسالان یاد می گیرند فرق دارد؟
از دو بعد تفاوت های اجتماعی و عاطفی و بعد شناختی و ذهنی
کودکان با زبانی متفاوت تر از بزرگ تر ها حرف می زنند چه در زبان دوم و چه زبان اول
زمانی را فرض کنید که برای کودکان کتاب داستان می خوانید یا کودکان با همسالان خود بازی می کنند کودکان از چه عبارت های ساده کودکانه ای استفاده می کنند و با بزرگسالی که در جلسات کاری یا هنگام مطالعه هستند را مقایسه کنید می بینید که پیچیدگی و تراکم زبانی در هر دو زبان با یکدیگر تفاوت زیادی دارند این تفاوت به این معنی است که خردسالان زبانی را می شنوند که پردازش آن بسیار ساده است
و برای درک این گفته ها سرنخ های زیادی در اختیارشان قرار میگیره مثل تصاویری که در کتاب های داستان استفاده میشه تا مفهوم را به کودک برسونه یا استفاده از شخصیت های عروسکی
یادگیری زبان از سن کم یک مزیت است زیرا کودکان بزرگتر، نوجوانان و بزرگسالان در حین یادگیری زبان دوم خودشان را در معرض انتظارات بیشتر و شرایط اجتماعی پیچیده تری می بینند.
همچنین کودکان اغلب با آن فشار عاطفی که بزرگترها در حین یادگیری زبان خارجی متحمل می شوند روبرو نمی شوند. در واقع کودکان شغلی ندارند که متوسل به مهارت های زبانی آنها باشد و اغلب اشتباهات زبانی خودشان را شخصی قلمداد نمی کنند و از اینکه احمق به نظر برسند شرمنده نمی شوند. اما بزرگسالان اغلب نگران تمامی این مسائل هستند اما کودکان به اشتباهات زبانی عادت دارند.
در بزرگ ترها انتظارات بیشتری میره هم خودشان و هم دیگران این انتظار را دارند و عوامل عاطفی تاثیر زیادی بر یادگیری دارد. در کودکان نبود همین فشار عاطفی یک مزیت محسوب میشود نسب به بزرگسالان.
تفاوت های مغزی و شناختی
از این تفاوت با نام های دوره های حساس یا بحرانی و یا طلایی یاد می شود.
بین بزرگسالان و کودکان تفاوت های مغزی وجود دارد که خود این موضوع باعث شده که تکیه کلام هر چه جوان تر بهتر در بین والدین رواج بیشتری پیدا کند.
در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی بسیاری از دوره حیاتی در یادگیری زبان حرف می زنند.
دوره حیاتی در بخش هایی از قلمرو حیوانات به طور مثال یادگیری آواز خواندن در جوجه پرندگان مشاهده می شد. منظور این بود که یادگیری بعضی از مهارت ها بعد از اتمام یک دوره خاص از روند رشد موجود زنده نا ممکن میشود و بنابراین از این موضوع برای فرزند انسان هم چنین گفته می شود که فرزند انسان نیز ممکن است چنین چیزی را تجربه کند. اگر وقتی خیلی کوچک هستند در معرض اطلاعات کافی زبان دوم قرار نگیرند حنجره آنها بسته شده و نمی توانند حرف بزنند و حتی اگر بعد از این مرحله در معرض زبان قرار بگیرند دیگر امکان یادگیری مهارت های پیچیده زبانی به طور کامل وجود ندارند. سال ها تحقیق و بررسی سعی بر اثبات این موضوع داشته اما اخیرا تحققاتی توانسته دلایل خوشبینانه ای برای یادگیری زبان دوم در طی دوران کودکی ارائه دهد. و در حال حاضر محققین در مورد دوره های حساس که برای توانایی های متفاوت مانند لهجه،ترتیب واژگان و ساخت و نحو که دوره های توقف تدریجی زودگذر است صحبت می کنند این دوره در حدود سن ۶ سالگی تا اواسط نوجوانی است. محققین به وجود تغییرات مغزی در طی دوران کودکی باور دارند و این اطمینان را به ما می دهند که هر گونه کاهش در توانایی یادگیری زبان تدریجی است و با این که این توانایی هرگز ناپدید نمی شود اما تغییر می کند.
در واقع هیچ نقطه توقف کاملی وجود ندارد و برای همه جای امیدواری است به ویژه اگر انگیزه قوی و گرایشات مثبت برای یادگیری زبان دوم وجود داشته باشد کودکان بزرگتر و بزرگسالان می توانند گام های بلندتری بردارند و اغلب سریع تر از خردسالان زبان یاد میگیرند.
توانایی یادگیری زبان دوم در کودکان در خردسالی تغییر می کند اما بعد از یک سن خاص هرگز ناپدید نمی شود.
مراحل پیشرفت زبانی کودکان چگونه است؟ و چه زمانی اتفاق می افتد؟
روش یادگیری زبان دوم در کودکان با بزرگسالان فرق دارد.علاوه بر این کودکان خود نیز در نحوه یادگیری و زمان آغاز استفاده از زبان اول با همدیگر فرق دارند.
در این قسمت به بررسی مراحل یادگیری زبان اول پرداختیم. مسیر زبان اول و زبان دوم مانند هم است.
محققین در مورد مراحل مهم زبان شناسی و آنچه ما از کودکان به محض شروع حرف زدن از بچه ها انتظار داریم تحقیقات می کنند. مهم ترین و اساسی ترین مرحله، مرحله ی غان و غون کردن کودک است ( قبل از یک سالگی) بعد رسیدن به مرحله ی کلمات تک کلمه ای ( یک سالگی) و دو کلمه ای ( سن یک و نیم تا دو سالگی)
در اینجا دو نکته کلیدی وجود دارد:
اول: اینکه درک کودکان از آن چیزی که بیان می کنند بیشتر است. مانند: کودک یک ساله که می تواند تا هفتاد کلمه را درک کند اما تنها شش کلمه را بیان می کند.
دوم: کودکان تفاوت های بسیاری دارند بعضی از کودکان اولین کلمه خود را بسیار زودتر به زبان میارن مثلا ۹ ماهگی و بعضی خیلی دیرتر مثلا ۱۸ ماهگی.
نکته: این نکته مهم را به یاد داشته باشید که هرگز نه بسیار دیر است نه بسیار زود، هر سنی معایب و منافع خاص خود را دارد.
چه وقت می توان از فرزند خود انتظار پیشرفت در زبان را داشت؟
پیشرفت زبانی یک کودک با آغاز تجربیات او و با ایجاد اصوات بدون معانی خاص شروع می شود. در ماه های دوم تا پنجم بعد از تولد نوزادان شروع به آغو آغو کردن می کنند. بعد از مرحله آغو و غان غون کودک شروع به ساخت حروف صدادار مانند آی، او،ای و حروف بی صدایی مانند: ماما، گاگا و سپس دامنه متنوع تری از کا، دو، گو را بیان می کند.در اینجا والدین خوشحال می شوند و اغلب این صداهای زود هنگام را دلیلی بر حرف زدن فرزندشان می دانند و یا فکر می کنند فرزندشان به زبان خاص مخصوص کودکان حرف می زند. اما نوزادان با صداها بازی می کنند و در مورد موضوع یا فرد خاصی حرف نمی زنند. اولین سالگرد تولد نوزاد با شروع تولید صداهای مرتبط یا معانی خاص است. در یک و نیم سالگی این واژه ها اغلب صداهایی مرتبط با تجربیات روزانه هستند مثل ( هاپو، دادا، شیر)
در یک و نیم سالگی تا دو سالگی وارد مرحله ای میشن که به آن مرحله دو کلمه ای میگن و کلمات را به هم می چسبانند مثل: نی نی گریه یا غذا الان.
در حدود دو سالگی کودکان وارد مرحله ای میشن که به جهش واژگانی معروف است به این ترتیب که کودک ماهانه حدود ۲۰۰ کلمه به دامنه واژگان خودش اضافه می کند این مرحله بسیار هیجان انگیزه این که کودک برای هر چیزی یک کلمه داره در بسیاری از کودکان دو سال و نیمگی زمان شروع ساخت عباراتی متشکل از سه واژه یا بیشتر است. مثل: من چیزی می خوام یا دیگه شیر نمی خوام.
از این مرحله به بعد خردسالان درک خود از قوانین دستور زبانی را افزایش و به واژگان خود اضافه می کنند در حدود پنج سالگی اغلب کودکان در دستور زبانی که مکررا در اطرافشان بیان میشه تسلط کامل پیدا می کنند. البته هنوز بعضی مشکلات وجود دارد مثل: ادغام واژگان با یکدیگر مثلا به جای مارمولک بگن دایناسور یا اشتباهات در تغییر زبان به معنای واقعی که این بخشی از فرایند عادی یادگیری است.