آشنایی با شیوه های متفاوت بیان
برای فهم گفتار شخص دیگر فهم کلمات او کافی نیست، باید اندیشه او را فهمید و حتی فهم اندیشه او نیز کافی نیست، باید انگیزه وی را هم شناخت . تحلیل روانشناختی بیان، تا زمانی که این سطح منظور نشده کامل نیست. ( ویگوتسکی )
مطالب این قسمت به دلیل به کار رفتن بعضی از کلمات که به صورت خیلی تخصصی استفاده شده است شاید خسته کننده باشد اما با دیدن مثال ها متوجه درک در شیوه های بیان و اینکه چگونه شیوه های بیان را در ترجمه تشخیص دهید کمک کننده خواهد بود و شاید لازم باشد برای درک این موضوع چند بار متن را با مثال ها مطالعه کنید تا درک بهتری داشته باشد
شیوه های بیان
انسان تنها موجودی است که در بین موجودات جایگاه ویژه و بارزی نسبت به سایر موجودات دارد. این موضوع به این دلیل اهمیت دارد زیرا انسان تنها موجودی است که می تواند عمل هدفمند و ارادی را آغاز کند و با به کار بردن نیرویش در محیط خود و از ابزار برای رسیدن به هدف استفاده کند. شاید بیان این موضوع ساده به نظر برسد اما انسان نقش مهمی در تعیین بنیاد شناختی شیوه و انگیزه بیان در سطح واژه سازی و جمله سازی و در تحلیل معنای ساختار های زبانی و انگیزه های بیان دارد که دارای اهمیت بسیار است.
برجسته سازی
یکی از مهم ترین ابزارهایی که انسان برای بیان کردن استفاده می کند استفاده از اصل برجسته سازی است و بر پایه این اصل شیوه بیان به دو گروه بنیادی و برجسته سازی شده تقسیم می شود.
برجسته سازی یعنی گوینده توجه خود را به یکی از جنبه های موضوع جلب و آن را بیان می کند.
برجسته سازی یا همان جلب توجه کردن گوینده به موضوع بیان که یک جمله بنیادی را می توان به چند شیوه بیان کرد
۱٫ سطح نحوی: که با توجه به انگیزه گوینده یکی از عناصر جمله برجسته سازی شده
۲٫ سطح واژگانی: یک مشخصه خاص از یک پدیده ، حالت، موقعیت یا عمل را با انتخاب واژگان بنیادی به شیوه خاصی برجسته سازی می کند.
مثال: در مثال های زیر ساختار نحوی جمله بنیادی بر پایه اصل برجسته سازی به شیوه خاصی بیان شده و رابطه متفاوتی بین فعل و فاعل و مفعول در جمله در مقایسه با جمله بنیادی برقرار شده است.
جمله بنیادی یا همان جمله پایه:
حسن شیشه پنجره را با چکش شکست
جمله های برجسته سازی شده:
شیشه پنجره را حسن با چکش شکست.
حسن شیشه پنجره را شکست.
پنجره شکست.
شکست پنجره
نکته : همه جمله ها به موضوع شکستن پنجره اختصاص دارد. ولی در هر یک بر حسب نظر گوینده به یکی از اجزای جمله ( فاعل، فعل، مفعول) تاکید یا توجه بیشتری شده است. جمله نخست جمله پایه است که شیوه بیان و ساخت نحوی آن بنیادی است ولی در هر کدام از جمله های بعدی نوعی انگیزه وجود دارد
مثال: در جمله های انگلیسی زیر نیز موضوع دیگری به شیوه برجسته سازی بیان شده و رابطه بین فعل و فاعل و مفعول برحسب انگیزه خاص گوینده به شیوه متفاوتی بیان شده است.
A. The dog bites the cat.
a. The cat was bitten by the dog.
b. It’s the dog that bites the cat.
c. It’s the cat that the dog bites.
سطح نحوی
در سطح نحوی یک جمله بنیادی یا پایه را می توان به چند شیوه متفاوت بیان کرد که در هر کدام با توجه به انگیزه گوینده یکی از عناصر جمله برجسته سازی می شود.
سطح واژگانی
در سطح واژگانی می توان مشخصه خاصی از یک پدیده، حالت، موقعیت یا عمل را با انتخاب واژگان بنیادی به شیوه خاصی برجسته سازی کرد. در واژگان می توان به جنبه خاصی از موضوع توجه کرد و آن را به شیوه و انگیزه خاصی بیان کرد.
مثال سطح واژگانی:
دست کسی را تو حنا گذاشتن ( برای بیان گرفتار کردن کسی)
پای کسی را تو پوست گردو گذاشتن ( برای بیان گرفتار کردن کسی )
سفره دل خود را برای کسی باز کردن ( برای بیان نارحتی یا درد دل )
چشمم آب نمی خوره ( برای بیان ناباوری )
سبیل کسی را چرب کردن ( برای پرداختن پول ناب جا یا رشوه )
انتخاب های نحوی یا واژگانی متفاوت بازتابی از چگونگی درک ما از موقعیت مورد بیان و یا انگیزه های خاص برای بیان آن است.
توانایی شناختی اناسن چنان است که می تواند انگیزه یا توجه خود را به سویی هدایت کند و موضوع را به همان شیوه بیان کند. هر شیوه بیان را می توان به انگیزه انتخاب ما از موقعیت یا حالت مورد بیان نسبت داد که در آن جنبه خاصی با رابطه خاصی برجسته سازی شده است.
در همه زبان ها از شیوه استعاره سازی و تصویر سازی برای برجسته ساختن جنبه های مختلف بیان یک پدیده و یا عمل استفاده می کنند. اما شیوه های تصویر سازی و استعاره سازی از زبانی تا زبان دیگر می تواند متفاوت باشد.
دریچه توجه نوعی نگاه به پدیده ها و حائثه های جهان خارج است که در شیوه بیان ظاهر می شود از هر نوع انتخاب واژگانی یا نحوی برای بیان موضوع به شیوه برجسته سازی شده می توان به عنوان یک دریچه توجه یاد کرد.
مثال: ( مردن )
رحلت کردن احترام آمیز بودن
بار سفر بستن به سفر رفتن
خاموش شدن خاموش شدن از صدا یا نور
قالب تهی کردن
جان به جان تسلیم کردن تسلیم کردن روح یا جان دادن به پروردگار
غزل خداحافظی را خواندن طنز آمیز بودن
همان طور که در مثال بالا می بینید موضوع مردن به شیوه های متفاوتی به تصویر کشیده شده که در هر یک انگیزه خاص یا دریچه توجه خاصی برای مردن وجود دارد که انگیزه هر کدام در مقابل جملات آمده است.
مثال: عوامل بیگانه علی را با کارد کشتند
علی را با کارد کشتند.
علی با کارد کشته شد.
علی را کشتند با کارد.
با کارد کشته شد علی.
علی را کشتند.
علی کشته شد.
همه جمله ها به موضوع کشتن ( علی ) اختصاص دارد ولی در هر یک برحسب نظر گوینده به یکی از اجزای جمله ( فاعل، فعل، مفعول ) تاکید یا توجه بیشتری شده است.
جمله اول جمله پایه است که شیوه بیان و ساخت نحوی آن بنیادی است ولی در هر کدام از جمله های بعدی نوعی انگیزه وجود دارد.
یک پاسخ