شناخت نحوه برابر گزینی موضوعی و تصویری در ترجمه اصطلاح ها

شناخت نحوه برابر گزینی موضوعی و تصویری در اصطلاح ها
همان طور که قبلا گفته شد شیوه بیان در اصطلاح ها به شکل غیر مستقیم است.
ویژگی مهم اصطلاح ها در شیوه غیر مستقیم
۱٫ کاربرد معنای مجازی
۲٫ شیوه بیان تصویری
با توجه به این ویژگی ها معلوم می شود که معنای اصطلاح ها به طور مستقیم و واضح از اجزای تشکیل دهنده آن به دست نمی آید. بلکه از برابر گزینی مفهومی اصطلاح ها در ترجمه باید استفاده کنیم.
برابر گزینی مفهومی اصطلاح ها سه حوزه دارد که هر کدام بخش از حوزه معنایی اصطلاح را تشکیل می دهد.
این سه حوزه معنایی عبارتند از :
۱. موضوع اصطلاح = برابر گزینی اصطلاح
۲٫ شیوه تصویری اصطلاح = برابر گزینی تصویری
۳٫ زمینه کاربردی اصطلاح = برابر گزینی کاربردی
برابر گزینی موضوعی:
اولین مرحله در ترجمه اصطلاح ها و ترکیب های اصطلاحی این است که مشخص کنیم موضوع آن چیست؟
به بیان دیگر، ابتدا باید مشخص شود اصطلاح برای بیان چه مطلب یا عنوانی وضع شده است.
مثال:
Be in seventh heaven
Be on cloud nine
Be on top of the world
Walk on air
Be tickled pink
کاربرد و موضوع اصطلاحات بالا همه در بیان موضوع شادی با یکدیگر مشترک هستند. ولی در هر یک شادی به شیوه خاصی به تصویر کشیده شده است و به تعبیر دیگر در هر اصطلاح موضوع شادی به شیوه خاصی برجسته سازی شده است. موضوع مشترک این اصطلاح ها احساس شادی فراوان از یک حادثه است که برای انسان اتفاق افتاده است ولی در هر یک این احساس به شیوه خاصی بیان شده است.
نکته: اصطلاح های دارای موضوع واحد دارای ساختار یا شکل ظاهری متفاوتی هستند اما محتوای آن ها مشترک است. نمی توان آزادانه هر اصطلاح فارسی را به جای هر اصطلاح انگلیسی که دارای ویژگی های موضوعی مشترک و بیان تصویری مشترک است جایگزین کرد چون شیوه و عناصر تصویر سازی در آن ها یکسان نیستند.
مثال:
موضوع مشترک اصطلاح های زیر زرنگی و سهولت در انجام کارها است ولی در شیوه بیان متفاوت هستند.
Be a breeze
Be easy as pie
نکته : در اولین مرحله برابر گزینی اصطلاح انگلیسی برای موضوع شادی فراوان یا زرنگی در فارسی باید به دنبال اصطلاح های مشابهی بود که در نقش معنایی در آن ها همین دو موضوع به تصویر کشیده شده یا برجسته سازی شده است.
برای نمونه به دو گروه اصطلاح های زیر برای موضوع شادی فراوان و یا زرنگی در فارسی توجه کنید:
۱٫ تو آسمان ها سیر می کرد.
۲٫ تو ابرها سیر می کرد.
۳٫ تو آسمان هفتم سیر می کرد.
۴٫ از خوشحالی بال در آورده بود.
۵٫ با دمش گردو می شکست.
۶٫ تو دلش قند آب می شد.
۷٫ خدا دنیا را بهش داده بود.
و برای زرنگی یا سهولت در انجام کارها اصطلاح های زیر را داریم :
۱٫ ریاضی براش فوت آب بود.
۲٫ رانندگی براش مثل آب خوردن بود.
این اصطلاح ها ی فارسی در موضوع خودشون با یکدیگر مشترک هستند ولی در هر کدام موضوع مورد نظر به شیوه تصویری برجسته سازی شده است. و می توان گفت اصطلاح های فارسی با اصطلاح های انگلیسی که در دو زمینه با یکدیگر مشترک هستند هم در موضوع و هم در بیان تصویری که برای برجسته سازی موضوع به کار گرفته شده است مشترک هستند.

نکته : برای اینکه بدانیم کدام اصطلاح فارسی را می توان به عنوان معادل برای کدام اصطلاح انگلیسی با موضوع مشترک انتخاب کرد لازم است آن ها را از نظر شیوه تصویر سازی و تصویر پردازی هم مقایسه و برابر گزینی کرد.

برابر گزینی شیوه تصویر سازی
در برابر گزینی اصطلاح ها از لحاظ تصویرپردازی دست کم باید به دو ویژگی که در حجم رساندن پیام و تاثیر گذاری معنایی موثرند توجه کرد.
۱٫ فضای تصویرپردازی
۲٫ عناصر تصویر پردازی
تصویر سازی زبانی نوعی بیان مجازی است که معمولا به کمک استعاره و تشبیه انجام می شود که در اصطلاح ها هم از همین دو شیوه برای برجسته سازی موضوع بهره گیری مس شود. در تصویر پردازی های استعاری و بیان مجازی عمدتا از حس های پنج گانه بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و لامسه نیروی تخیل را بر می انگیزد و میزان تاثیرگذاری و حجم پیام رسانی را افزایش می دهد.
ترکیب هایی مانند : خبر داغ، خبر بودار، خبر تلخ، نمونه های ساده از کاربرد حس های مختلف برای برجسته سازی تازگی یا ناگواری خبر است.
در این گونه تصویرپردازی های استعاری از تجربه ها و مفاهیم ملموس و روزانه برای به تصویر کشیدن موضوع های انتزاعی کمک گرفته می شود و پدیده ها و عنوان های مورد استفاده در تصویرسازی از بین پرنده ها ، حیوانات، گل ها، گیاهان، خوراکی ها ، میوه ها، اندام های بدن، لباس ها و پدیده های طبیعی و یا دست ساز انتخاب می شوند که زبان های مختلف از این جهت با یکدیگر مشترک هستند اما در استفاده و کاربرد این پدیده ها در استعاره ها و شیوه های تصویرسازی تفاوت هایی وجود دارد.
نکته : یکی از عوامل موثر در شیوه بیان تصویری در اصطلاح ها نوع کلمات و عنوان هایی است که در تصویرسازی ها از ان استفاده می شود.
اگرچه که استفاده از این مقوله ها و طبقه های بنیادی مانند انسان، حیوان، گیاه و پدیده های بی جان در همه زبان ها برای بیان تصویری موضوع های انتزاعی رایج است ولی شیوه استفاده از این مقوله ها در همه زبان ها و برای بیان تصویری همه موضوع ها یکسان نیست بلکه ممکن است که به قسمتی از فرهنگ وابسته باشد و در نتیجه ارزش معنایی آن ها در دو زبان مختلف هم پوشی نداشته باشد. در نتیجه در انتخاب عناصر تصویرسازی مناسب در ترجمه اصطلاح ها باید به هم پوشی یا عدم هم پوشی حوزه معنایی آن ها در هر زبان توجه کرد.
مثال :
Be in the seventh heaven
در آسمان هفتم سیر کردن
Get up on the wrong side of the bed
از دنده چپ بلند شدن
Keep a stiff upper lip
دندان روی جگر گذاشتن

تمرین

با دوستانتان به اشتراک بگذارید

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *