Point one’s finger at someone
Idiom
Accuse someone else, to say that someone should be blamed
متهم نمودن فرد دیگری، به گردن دیگری انداختن، کسی را علنا متهم کردن
I just tried to do what was right, and now everyone’s pointing the finger at me.
من تمام سعی ام را کردم تا همه چی را درست انجام بدم اما حالا همه انگشت اتهام شان به سمت من است
He was quick to point a finger at his coworkers.
او سریع به گردن همکارش انداخت
Let’s stop pointing finger at each other and just solve the problem.
از اینکه همدیگر را متهم می کنید دست بردارید و فقط به فکر حل مشکل باشید
I knew that they would point the finger at me.
من میدانم که آنها سعی دارند که من را متهم کنند
I don’t want to point a finger of blame at anyone.
من نمیخواهم کسی را متهم کنم.