fall down on something

Fall down on something

Meaning

• To fail to do something that you should do
شکست خوردن، مثل خر تو گل ماندن، از عهده کاری بر نیامدن

Example sentences:

۱٫ I’m quite good at speaking Chinese, but I fall down on the written work.
۲٫ He often falls down on the job.
او اغلب در کارش شکست میخوره ( مثل خر تو گل می ماند)

 

با دوستانتان به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *