اصطلاحات مربوط به کلمه زمان (time) که در زبان انگلیسی برابر با پول و یک موضوع ارزشی به آن نگاه شده است.
اگر با نگاه انگلیسی زبان ها به این موضوع نگاه کنیم خیلی راحت تره میتوانیم کلمه time را در جملات و اصطلاحات معنی کنیم و همین طور درک بهتر و ترجمه بهتری از جمله داشته باشیم.
Time is money
وقت طلاست
You are wasting my time
تو داری وقت منو تلف میکنی
This gadget will save you horse.
این ابزار در وقت تو صرفه جویی میکنه
I don’t have the time to give you.
من وقتی ندارم که به تو اختصاص بدهم
How do you spend your time these days?
این روزها اوقات خود را چگونه سپری می کنید؟
That flat tire cost me an hour.
این پنچری یک ساعت وقت مرا گرفت.
I have invested a lot of time in her.
من زمان زیادی را صرف او کرده ام.
I don’t have enough time to spare for that.
من اینقدر وقت ندارم که به این موضوع اختصاص دهم.
You are running out of time.
وقتت داره به پایان میرسه.
Put aside some time for ping pong.
شما باید وقتتان را تنظیم کنید.
Is that worth your while?
انجام دادن این کار به صرفه است؟
Do you have much time left?
آیا زمان زیادی باقی مانده است؟ ( هنوز خیلی مانده است؟)
He is living on borrowed time.
اون داره عمر دوباره میکنه
You don’t use your time profitably.
چرا از وقتت مفیدتر و بهینه تر استفاده نمی کنی؟
I lost a lot of time when I got sick.
زمانی که بیمار شدم زمان زیادی را از دست دادم.
Thank you for your time.
از وقتی که به من اختصاص دادید متشکرم.
5 پاسخ
چقدر جالب بود و تصویرها وسوسه برانگیز بودند.ممنون
سپاس معصومه عزیز