face up to something

Face up to something
Phrasal verb

/feɪs ʌp tə sʌmθɪŋ/

Accept something unpleasant.
پذیرفتن امری ناخوشایند

To accept that a difficult situation exists, and is something you must deal with.
پذیرش موقعیت سختی که وجود دارد، و باید آن را بپذیرد

My friend must face up to the fact that he will never have enough money to buy a car.
دوستم باید این حقیقت را بپذیرد که او پول کافی برای خرید آن ماشین را ندارد

She’s going to have to face up to the fact that he’s not going to marry her.
او باید این حقیقت را بپذیرد که او نمی خواهد با او ازدواج کند

We need to face up to our fears.
ما باید با ترس هامون روبرو شویم

با دوستانتان به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *