brought up

Brought up
idiom

/brɔ:t ʌp/ UK
/brɑ:t ʌp/ US

۱٫ To rise or care for a child.
بزرگ شدن، مراقبت و بزرگ کردن بچه

My sister is bringing up three children.
خواهرم دارد سه تا بچه بزرگ میکند
He was brought up by his grandparents.
او با پدربزرگ و مادربزرگش بزرگ شده است
He was born in Ohio but brought up in Texas.
او در اوهایو به دنیا آمده اما در تگزاس بزرگ شده است

۲٫ To introduce a subject into a discussion.
معرفی و مطرح کردن موضوع در جلسه یا گفتگو
Why did you have to bring up the subject of money?
چرا شما موضوع پول را باید مطرح کنید؟
I did not want to bring up the subject of money.
من نمیخواهم موضوع پول را مطرح کنم
They brought up the subject at the meeting but nobody wanted to talk about it.
آنها موضوع را در جلسه مطرح کردند اما هیچ کس درباره اش صحبت نکرد

با دوستانتان به اشتراک بگذارید

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *